لویی کان :
معماری ساختن انديشمندانه فضاست .
معماری به عنوان خلقتی هنری برای برآوردن یک نیاز نیست بلکه آفریدن نیاز است .
معماری شناسایی همگنی فضاهایی است نامتناسب با عملکردهای خاص انسانی.
معماری سازندگی ذهنی فضاهاست و از جایی شروع میشود که عملکرد روشن و مشخص است.
پروژه؛ یعنی شالوده دادن به یک فرم، درون یک نظم.
معماری وجود خارجی ندارد. تنها اثر معماری است که وجود دارد. معماری در ذهن موجود است. شخصی که یک کار معماری انجام میدهد، در حقیقت آن را به روح معماری عرضه میکند . . . روحی که سبک نمیشناسد، تکنیک نمیشناسد، متد نمیشناسد و تنها منتظر آن است که خود را به معرض نمایش بگذارد. بدین ترتیب معماری تجسم واقعیات غیر قابل سنجش میباشد.
لوکوربوزیه :
اینکه معماری در لحظهای از خلاقیت بوجود میآید، یک حقیقت انکارناپذیر است، زمانی که ذهن درگیر چگونگی تضمین استحکام یک ساختمان و نیز تأمین خواستههایی برای آسایش و راحتی است، برای رسیدن به هدفی متعالیتر از تأمین نیازهای صرفاً کارکردی برانگیخته میشود و آماده میگردد تا تواناییهای شاعرانهای را به معرض نمایش گذارد که ما را برمیانگیزانند و به ما لذت و سرور می بخشند.
من ترسیم کردن را به حرف زدن ترجیح میدهم، زیرا ترسیم کردن سریعتر است و مجال کمتری برای دروغ گفتن باقی میگذارد.
معماری مجموعه اي از فرمها, حجمها, رنگها, اکوستیک و موسیقی است و نور و سایه بلندگوهای معماریاند.
معماری بازی استادانه , صحیح و باشکوهی از احجام ترکیب شده در زیر نور میباشد.
پیترآیزنمن :
مدرنیستها مدعی هستند که مدینه فاضله را باید در آینده جستجو کرد، پستمدرنیستها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند؛ ولی به اعتقاد من، معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا کند؛ معماری امروز ما باید منعکسکننده شرایط ذهنی و زیستی جامعه امروز ما باشد.
معماری در حضور و بینش خود به عنوان سرپناه و عرفاً خانه و کاشانه ریشه دوانیده است.
معماری محافظ هستی است و آخرین سنگر مکان.
مکان لامکانی را فرو مینشاند زیرا لامکانی موقعیت متناقضی را دامن میزند.
برنارد چومی :
معماری به چهره ای نقاب پوش میماند نمیتوان به راحتی نقاب را پس زد همواره مخفی است در پس طرحها ، دریافتها , عادتها و قید و بندهای فنی ؛ اما همین دشواری در پس زدن نقاب معماری است که آنرا این همه خواستنی میکند. این نقاب زدایی لذت معماری است .
معماری همیشه در مورد رویدادی بوده که در فضا رخ میدهد تا دربارة خود فضا .
اگر معماری ، هم مفهوم و هم تجربه فضا و کاربرد فضا و انگاره نمودی است نه سلسله مراتبی, پس معماری میتواند به جدا ساختن این مقوله ها خاتمه دهد و آنها را بصورت ترکیبهای بیسابقه ، برنامه ها و فضاها درهم ادغام میکند .
معماری باید به عنوان ترکیب فضاها رویدادها و حرکتها بدون هیچ سلسله مراتبی یا اولویتی میان این مفاهیم دیده شود .
معماری تنها دیسیپلینی است که بنا به تعریف مفهوم و تجربه تصویر ذهنی و ساختار را درهم میآمیزد .
معماری مکان ترکیب تمایزهاست.
تادائوآندو :
وظیفة معماری درک منطق توصیف ناشدنی مکان است.
خلاقیت حقیقی کل زندگی را شامل میگردد و به وسیله ابزارهایی از شهود بیان میشود که فراسوی منطق و آن چیزی است که زبانهای دیگر قادر به ابراز آن هستند.
آلوارآلتو :
معماری علم نیست . فرایند ترکیبی عظیمی است که هزاران کارکرد معین انسانی را با هم تلفیق میکند و ولي همان معماری باقی میماند . نسبت معماری ایجاد هماهنگی میان جهان مادی و زندگی انسانی است.
معماری ارگانیک نمیتواند نام شیوه ای خاص در معماری باشد، چرا که معماری نیز مانند زندگی ناچار است در حوزه ارگان های موجود جلوه کند و اصولاً زندگی ارگانیک به معماری ارگانیک نیازمند است.
ویلیام موریس :
معماری شامل تمام محیطهاي فیزیکی است که زندگی بشری را احاطه میکند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدن هستیم، نمیتوانیم از معماری خارج شویم، زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دست نخورده از آن مستثنی هستند.
آنتونیو گائودی :
معماری مانند موجودی زنده است و فضایی پویا که دنیاهای درون و برون را به یکدیگر پیوند میزند.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: